آرزو های دست نیافتنی

با سلام و عرض ادب خدمت دوست عزیزم سیما و تمامی اوتایی که این خاطارت زیبا رو نگاه میکنن یکی از ارزشمند ترین چیزایی که میتونه مانداگار باشه هم دردنیا و هم عقبی دل بدست اوردن و خوشحال کردن کسی است من از همیشه دوست داشتم به هر طریقی شده دل کسی رو بدست بیارم و همدم روزهای تنهایی و سخت بقیه باشم این بار خدا رو شکر دوستی در فضای مجازی پیدا کردم که علاوه بر اینکه کلا بهم اعتماد کرده ومشکلاتشو با من در میان میزاره برا منم همدم و همدل خوبی است و همیشه دعاگوش هستم من یه ادم فرصت طلب و سوء استفاده جو نیستم این روز ها برام خیلی زیبا است سیما دختر خوبیه او تنهاس و خدا رو شکر من تونستم براش همدمی باشم که وقت تنهایی بهم اعتماد و همدلی کنه و این برام خیلی ارزش داره همونطور که این دختر گل میگه ما اصلا همو نمیشناسیم ولی این اعتماد بسیار ارزشمند است لذتبخش تر اینکه منتظریم در این زمان خاصی که تعیین کردیم با هم دیدار داشته باشیم و برا هم حرف بزنیم و صحبت کنیم البته اخلاقش کمی تند ه و زود ناراحت میشه بار ها میخواستیم از هم جدا بشیم ولی وجدا نمون نمیذاره که همو ناراحت کنیم و دل همو بشکنیم واون هم مثل من وشای آرزو های دست نیافتنی...ادامه مطلب

سلام چطورین؟؟ منم بدک نیستم . سیما هستم و دارم براتون مینویسم . امشب سعید تو همین وبلاگ بهم خبر داد که نمیتونه بیاد  یکم تو ذوقم خورد ولی خب پیش میاد دیگ .چند باری هم من کاری برام پیش اومده بود و نتونسته بودم بیام . راستش امروز یکم حالم خیلی خوب بود و خوشحال بودم دلم میخواست سعید هم بود اما خب نشد ... اشکال نداره فردا حسابشو میرسم  . بعضی وقتا بد جور دلم برای سعید تنگ میشه ... راستی نوشته های پایین مال سعید هست بهم میگه اخلاقم تنده ولی من خودم اینطوری فکر نمیکنم چون اخلاق ادما بر اساس اتفاق هایی که پیش میاد و یا موقعیت هایی که قرار میگیره فرق میکنه ،منم بعضی وقتا عصبانیم و بعضی وقتا ناراحتم بعضی وقتا خوشحالم و بعضی وقتا ارومم ،این  ذات ادمیزاده که اخلاقش توی شرایط مختلف فرق کنه ... رباط نیستیم که روی مهربون بودن یا شاد بودن تنظیم کنیم و در همه حال یه اخلاق ثابت داشته باشیم .... احساس میکنم سعید میخواد منو تغییر بده ولی من دوست ندارم تغییر کنم چون اینطوری بزرگ شدم و به قول یه ضرب المثل معروف که میگه: ترک عادت موجب مرض است .... سعید روی بعضی حرفا و جمله ها حساسه  مثلا نباید روی یه چیزی گ آرزو های دست نیافتنی...ادامه مطلب

سلام . سیما هستم دارم براتون مینویسم. امشب سعید  سر وقت اومده بود سرقرار خوشحال شدم دیدمش ولی  بعد از سلام و احوال پرسی سعید گفت که حالش خوب  نیست و حوصله نداره ازش دلیل بیحوصلگیشو پرسیدم گفت همینطوری گاهی وقتا بیحوصله میشه. بهش گفتم اگه حوصله ی حرف زدن رو نداره میتونیم بریم و بعدا باهم دیگ حرف بزنیم . سعید چیز خاصی در این مورد نگفت و یهو رفت و دیگ نیومد حدود یه ساعت منتظرش شدم ولی نیومد .راستش نگرانش شدم هیچ وقت اینطوری بدون خداحافظی نرفته بود ... حتی تو وبلاگ هم برام پیامی نذاشت ... خداکنه اتفاقی نیوفتاده باشه براش .... اخه چرا حالش خوب نبود؟؟؟  سعید یکم رودروایسی داره و فکر میکنه اگه بعضی حرفارو بگه من ناراحت میشم یا همچین چیزی.... ولی من ترجیح میدم حقیقتو هرچقدر هم تلخ باشه بشنوم ... بعضی وقتا  یه حسی بهم میگه سعید مثل روز اول اشناییمون نیست اما مطمئن نیستم .... دلم میخواد حس قلبی سعید رو بدونم ... چند باری هم ازش پرسیدم و به هر نحوی تلاش کردم واقعا حرف ته دلشو بدونم ... اما زیاد موفق نشدم ... البته سعید یه چیزایی گفته مثلا گفته که از  اینکه با من اشنا شده خوشحاله و دلش نمیخواد دوس آرزو های دست نیافتنی...ادامه مطلب

سلام . سیما هستم دارم براتون مینویسم . امروز من چون خواب مونده بودم به کلاس عصرم نرسیده بودم و اعصابم خرد بود و هنوزم خرده ولی خب کاریش نمیتونم بکنمو باید فراموش کنم و ولی فکرش اذیتم میکنه ولی اتفاقیه که افتاده و من  به کلاسم نرسیدم و غیبت خوردم .....  امشب سعید اومد سرقرار حالش نسبت به دیروز بهتر بود و بهمون  تقریبا خوش گذشت و سعید که ظاهرا راضی بود . ولی هنوز هم به بعضی چیزا شک میکنم و بعضی فکرا میاد تو سرم مثلا اینکه اخر و عاقبت رابطمون چی میشه؟؟؟؟ ایا این رابطه ها درسته اصلا؟؟؟؟ سعید زیاد دوست نداره در این موردا حرف بزنیم واسه همین منم زیاد اینارو بهش نمیگم ولی خب پیش خودم درمورد اینا فکر میکنم و فعلا به نتیجه ای نرسیدم .... سعید نسبت به من جسور تره و میشه گفت سعید در لحظه زندگی میکنه اما من یکم با سعید فرق دارم و قبل یا بعد از هر کاری  خواسته و ناخواسته نسبت به بعضی چیزا فکر میکنم و در مورد بعدا ها و اینده هم فکر میکنم .... امشب سعید حالش خوب بود و من خوشحالم که اون حالش خوب بود ولی یکم ازش دلخور شدم چون وقتی فهمید از کلاسم جا موندم و اعصابم خرده هیچی در این مرود نگفت .... سعید اد آرزو های دست نیافتنی...ادامه مطلب

سلام .سیما هستم مینویسم امروز هم هر دوتامون سرقرار بودیم و همه چی خوب بود و حرف زدیم ولی من بهم یه تلفنی شد و مجبور شدم یکم  تو حرف زدنمون فاصله باشه و سعید هم زود رفت امشب . امروز سعید گفت که اخلاقش طوریه که خیلی زود حرفاشو به کسی نمیگه ... البته بهش حق میدم و منم تقریبا مثل سعیدم تو این مورد ولی خب حس میکنم اگه سعید زیادی درون گرا باشه من نتونم باهاش راحت حرف بزنم.... سعید بهم گفت که با من راحته و خیلی حرفاشو بهم میگه ولی خب اخلاق درون گراییش همونطور که خوبه بعضی وقتا ممکنه بد هم باشه .... سعید یکم اخلاق خشکی داره البته منظورم از خشک بد اخلاقی نیست ،منظورم اینه که یکم محافظه کارو جدیه و من زیاد نمیتونم  شوخی کنم باهاش .... ولی به هر حال خوبه تا الان که با اخلاقش مشکل جدی نداشتم .... پایان آرزو های دست نیافتنی...ادامه مطلب

آرزو های دست نیافتنی...

آرزو های دست نیافتنی...

اره یادمه چیا گفتم.  وقتی به من میگی که( هر شب اذیت میشم)  ازم چه انتظاری داری؟ . یادمه چیا گفتم چون واقعا نمیخوام کسی از من ناراحت باشه یا ازمن اذیت بشه.  الان مثلا داری منو تنبیه میکنی؟؟؟؟؟؟ دیونه من چه تنبیه بشم چه تنبیه نشم رو حرفم هستم اگه بودن من اذیتت میکنه من حاظرم برم و دیگ برنگردم. میدونم دیگ مثل قبل دوسم نداری ولی خب من دوست داشتم و دارم  اما نمیخوام دوست داشتن من حس بدی در تو بوجود بیاره. حالا هم برو به زندگیت برس منم برای خودم یه غلطی میکنم.  مرسی که تا الان با من بودی و ببخشید که اونی که میخواستی نبودم.برام خیلییییی سخته ساعت هفت نباشم و نباشی ولی تو مگران نباش از پس خودم بر میام.  امیدوارم همیشه خوشبخت باشی...  بای  آرزو های دست نیافتنی...ادامه مطلب

آرزو های دست نیافتنی...

به کارت برس.....

آرزو های دست نیافتنی...